جدول جو
جدول جو

معنی گی خار - جستجوی لغت در جدول جو

گی خار
پرنده ای بسیار کوچک و ریزجثه از خانواده ی سسک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی خال
تصویر بی خال
(دخترانه)
بی نشان (نگارش کردی: بخا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گل خوار
تصویر گل خوار
کسی که عادت به خوردن گل دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل دار
تصویر گل دار
آنچه دارای نقش گل و بوته باشد مثلاً پارچۀ گل دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از می خوار
تصویر می خوار
کسی که شراب می خورد، باده خوار، شراب خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیوخار
تصویر دیوخار
درخت پرخار، بوتۀ بزرگ خاردار، عوسج
فرهنگ فارسی عمید
(گُ لِ)
رنگی است معروف شبیه به رنگ گل خار وآن نباتی است خاردار که گل سرخ دارد و مایل به کبودی و در عرف هند کطائی گویند. (آنندراج) :
امروز قبای تو به رنگ گل خار است
ترسم به تن نازکت آسیب رساند.
محمداسحاق شوکت (از آنندراج).
پنجه رنگرزان شد کف ساقی ز شراب
جامۀ سبز صراحی گل خار است امشب.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آنکه با گل بنایی سازد گلگر طیان: چو مرگم رسد ساقیا، روز ابر بده خشت خم را بگلکار قبر. (ملاطغرا)، بنا، سفالگر کوزه ساز. آنکه گل در باغها و باغچه ها کارد: کامران میرزا نایب السلطنه. . را گلکاریست اروپی نژاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از می خوار
تصویر می خوار
آنکه باده نوشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خوار
تصویر گل خوار
آنکه گول خورد
فرهنگ لغت هوشیار
دنباله دار. یا گندم و آرد پی دار. که ریع بسیار دارد صاحب ریع. یا گوشت پی دار. دارای قوت دارای پی و عصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خار
تصویر پای خار
سنگ پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
نا آگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
بیخوف و بیم، بی قدر
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره بادمجانیان جزو دسته شابیزکها دارای برگهای کامل. گلهایش برنگ سفید و بنفش کم رنگ و قرمز و صورتی و زرد دیده میشود در حدود 70 گونه از این گیاه شناخته شده که همگی در نواحی معتدل و گرم میرویند عوسج عرقد حضض فیل زهرج فیل زهره آسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خار
تصویر پر خار
که خار بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی عار
تصویر بی عار
بی درد، بی ننگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که کاری ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی عار
تصویر بی عار
کسی که از کارهای ناشایست ننگ نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
((خَ طَ))
بدون آسیب، بی ارزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
سرزده، ناآگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
Clueless, Oblivious, Unsuspecting, Unwitting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
Inoffensive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
безвредный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
невежественный , невнимательный , не подозревающий , невольный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
harmlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
ahnungslos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
нешкідливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
безхитрий , неуважний , не підозрюючий , неусвідомлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
nieszkodliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
nieświadomy, niepodejrzliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
无害的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی خبر
تصویر بی خبر
无知的 , 无意识的 , 无戒心的 , 不知情的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی خطر
تصویر بی خطر
inofensivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی